سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حرف شانزدهم - حرف آخر


درباره نویسنده
حرف شانزدهم - حرف آخر
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
اردیبهشت 91
فروردین 91
مرداد 91
آذر 91
دی 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
مرداد 92
مهر 92
شهریور 92


لینک دوستان
کانون فرهنگی شهدا
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
جاده های مه آلود
مدیریت MIS
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
یادداشتهای فانوس
رازهای موفقیت زندگی
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
صدای سکوت
حرف آخر برای خداست...
عاشقانه
گروه اینترنتی جرقه داتکو
Tarranome Ziba
این نیز بگذرد ...
ایرانی یعنی عشق
#**حرف های گفتنی**#
دل نوشته های یک دیلامی
ایرانیان ایرانی
زن بودن ممنوع
عدالت جویان نسل بیدار
هیئت فاطمیون شهرضا
جامع ترین وبلاگ خبری
خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ
خواندنی های ایران جهان
مناجات با عشق
یادداشتهای روزانه رضا سروری
امام زمان (ع)
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
* امام مبین *
دهاتی
fazestan
حاج آقا مسئلةٌ
کشتی کج
چریکه
وبلاگ شخصی استاد رائفی پور
پروژه بیداری
در پناه یازده
جنبش مصاف
بهای وصل تو گر جان بود خریدارم...!
مرجع دانلود (چاپار سافت)
کبوترانه پریدید ، خوش به حال شما
بدون مرز
عطار نامه
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه...
بی نشانه
غریب شیعه
من شدم خلق که با مهدی زهرا باشم
میثاق
تا سپیده
ابابیل های ایران
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
حرف شانزدهم - حرف آخر

آمار بازدید
بازدید کل :85341
بازدید امروز : 2
 RSS 

ادامه ی مبحث زیبای موسیقی!

سلام

 اول از همه باید بگم ممنونم از نظرات انتقادی و غیر انتقادی

و خلاصه همه جورتون!

 اعتراف می کنم اکثر شماها نیازی ندارید به مقدمه چینی های ِ من!

پس میرم سر اصل مطلب...

لطفا وقتی من می گم موسیقی شما برداشتتون این نباشه که

منظورم سبک خاصیه... نه!

به هر نوع صدای آهنگین میشه گفت موسیقی.

از صدای شر شر آب و آواز پرنده ها بگیر ، تا لحن آهنگین موقع قرآن و

دعا خوندن و حتی روضه خوندن و در نهایت ختم کن به تمام آهنگ هایی

که با سبک های مختلف خونده میشه. سنتی و پاپ و رپ و راک و ...

چیزی که مهمه و به بحث علمی ما مربوط میشه اینه که چه زمانی

باید چه نوع موسیقی ای گوش داد که برای سلامتیمون مخرب نباشه؟

بعضی وقتا برای آروم شدن موسیقی گوش میدیم... ولی غافلیم از اینکه

هدفمون آروم شدنه ولی آرامش که حاصل نمیشه هیچ ، اعصابمونم

بدتر تیلیت (به قولی تیریت ) میشه!

به قول معروف: میای ابروشو درست کنی میزنی چشمشو کور می کنی!!

اینی که یه عده آدم میان مرز بین انواع موسیقی ها رو مشخص می کنن

و می گن این حلاله اون یکی حرامه اصلا کار درستی نیست!

این خود مائیم که باید تشخیص بدیم چی برامون خوبه و چی بد؟

بحث منم اصلا سر قضایای دینی و حلال و حرومش نیست.

بلدم نیستم راجع به این چیزا حرفی بزنم...

مساله این جاست که موسیقی خوبه یا بده؟

خب باید بگم این خیلی سوال مزخرفیه!!

هر چیزی سر جاش خوبه و اگه سر جای خودش مصرف

نشه میشه بد!

اگه من بی خودی بروفن بخورم هیچ اتفاقی نمیفته جز این که

زدم پدر معده مو در آوردم!

ولی اگه درد داشته باشمو بخورم خب طبیعیه که کار درستی کردم!

و موسیقی هم داروئه! اشتباه بزرگ ما هم اینه که بی خودی دارو مصرف

می کنیم!

یعنی کلا ما ایرانی ها خیلی افراطی هستیم... متاسفانه به طرز فجیعی

مصرف گرا هستیم... !

برای مثال: ایران اندازه ی کل قاره ی اروپا گاز مصرف می کنه!

خودش تنهایی ها... !! بدون کمک کس دیگه ای!

یک مساله ای توی روانشناسی هست به اسم " شرطی سازی "

ما آدما ذاتا از بعضی چیزا خوشمون میاد و از بعضی چیزا هم بدمون میاد.

شرطی سازی شش نوع هستش. شرطی سازی نوع اول میگه که

اگه ما از چیزی خوشمون بیاد ، هرچیزی در کنار اون تکرار بشه ما از اون

قضیه ای هم که تکرار شده خوشمون میاد.

یا به نوعی توالی دو تا رویداد پشت سر هم...

مثلا با دیدن لواشک دهنمون آب میفته!

اینجا مجال اون نیست که تمام مراحل شرطی سازی رو

بگم و البته من علم کافی هم در این باره ندارم پس با اجازه

بعد از مرحله یک مرحله شش شرطی سازی رو می گم

که به بحث ما مربوط میشه...

شرطی سازی نوع ششم خیلی بده چون قانون شرطی سازی

کشف نمیشه!

مثال معروفش کبوتر و کلیده:

روانشناسا اومدن برای یه کبوتر دونه ریختن (به عنوان جایزه)

و بهش یاد دادن هر بار دونه رو خوردی باید نوک بزنی به کلید.

کلید هم به یه چراغ وصل بود.

اومدن یه شرط سومی هم اضافه کردن و گفتن هر وقت رنگ نارنجی

دیدی ما به تو گندم می دیم که تو هم نوک بزنی به کلید!

بعد اومدن یه کبوتری رو غیر فرمولی شرطی کردن...

یعنی یه بار نوک می زد دو تا گندم می دادن... یه بار اصلا نمیدادن

یه بار یه کیلو گندم می ریختن جلوش... !

در نهایت اون پرنده ی بیچاره دچار شرطی سازی نوع ششم شد...

اون کبوتر تا آخر عمرش نوک می زد به دکمه تا لحظه ای که مرد!

اینو داشته باشین تا بعد ربطشو به بحثمون بگم...

خیلی نوشتم طولانی شد... یه چیزی می خوام بگم که به بحث ربطی

نداره. اونایی که خوشایندشون نیس نخونن...

شرطی سازی نوع ششم به ما دلیل حرام بودن قمار رو به وضوح میگه!

آدم نمی تونه فرمول برنده شدنشو کشف کنه... شانسه!

یه بار می بری... سه بار می بازی... ده بار می بری...

در نتیجه کسایی که قمار بازن دائم نوک می زنن... !

نمی تونن بذارنش کنار... معتادش شدن... حتی همه زندگیشونو پای

قمار میدن...

ادامه ی بحث برای پست بعدی. از وقتی که گذاشتید ممنونم./



نویسنده : antimason » ساعت 11:45 عصر روز شنبه 90 بهمن 1