سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حرف بیست و دوم - حرف آخر


درباره نویسنده
حرف بیست و دوم - حرف آخر
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
اردیبهشت 91
فروردین 91
مرداد 91
آذر 91
دی 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
مرداد 92
مهر 92
شهریور 92


لینک دوستان
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
جاده های مه آلود
مدیریت MIS
کانون فرهنگی شهدا
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
یادداشتهای فانوس
رازهای موفقیت زندگی
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
صدای سکوت
حرف آخر برای خداست...
عاشقانه
گروه اینترنتی جرقه داتکو
Tarranome Ziba
این نیز بگذرد ...
ایرانی یعنی عشق
#**حرف های گفتنی**#
دل نوشته های یک دیلامی
ایرانیان ایرانی
زن بودن ممنوع
عدالت جویان نسل بیدار
هیئت فاطمیون شهرضا
جامع ترین وبلاگ خبری
خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ
خواندنی های ایران جهان
مناجات با عشق
یادداشتهای روزانه رضا سروری
امام زمان (ع)
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
* امام مبین *
دهاتی
fazestan
حاج آقا مسئلةٌ
کشتی کج
چریکه
وبلاگ شخصی استاد رائفی پور
پروژه بیداری
در پناه یازده
جنبش مصاف
بهای وصل تو گر جان بود خریدارم...!
مرجع دانلود (چاپار سافت)
کبوترانه پریدید ، خوش به حال شما
بدون مرز
عطار نامه
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه...
بی نشانه
غریب شیعه
من شدم خلق که با مهدی زهرا باشم
میثاق
تا سپیده
ابابیل های ایران
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
حرف بیست و دوم - حرف آخر

آمار بازدید
بازدید کل :83785
بازدید امروز : 2
 RSS 

دختر عمه م زهره، دانشجوی دکترای فلسفه غرب، سال هاست

که آلمان زندگی می کنه و اونجا درس

می خونه و گاهی تدریس می کنه.

چند ماه پیش که اومده بود ایران برام تعریف کرد که یه بار استادش

 ازش سوال می کنه: تو چرا مشروب نمی خوری؟

اونم جواب میده: چون توی دین ما انسان همیشه باید حاضر باشه!

یعنی باید هوشیار باشه! یعنی باید بدونه دور و برش چی میگذره!

و اون استاد لبخند رضایت بخشی میزنه و می گه: شما دین کامل و خوبی دارید!

به نظرم جوابی که زهره داد هم خیلی زیبا بود هم خیلی قابل درک و پذیرش

برای یه مسیحی!

یعنی فکر می کنم به نوعی دختر عمه ی عزیزم با یه جمله یه

اصل بزرگی رو گفت که شاید خیلی از مسلمونا فراموشش کردن.

اونم اصل هوشیاری و آگاه بودنه!

شاید توی این چند روزه حرف و حدیث در مورد المپیک لندن زیاد

شنیده باشین. شایدم نه!

آدم اگه یه درصدم احتمال بده امکانش هست که این اتفاق بیفته بهتره

 به بقیه بگه تا جلوی اتفاق گرفته بشه!

چیزی که الان مهمه اینه که از خدا می خوام حرفایی که می زنم

اتفاق نیفته و من ضایع بشم!

هر چند وقت یه بار این دوستان (!!) ماسون میان خودزنی می کنن

و می ندازن گردن یه سری مسلمون و این میشه بهانه برای حمله و یه جنگ تازه!

گویا این بار هم خودزنی قراره توی لندن باشه و وسط بازیای المپیک.

البته کسانی که این ادعا رو دارن خواب نما نشدن. با مدرک نظریه دادن!

اینم نمونه:

http://www.aparat.com/v/2a8e92ececff151d98ae81c4cad5003c274707



نویسنده : antimason » ساعت 3:27 عصر روز جمعه 91 مرداد 13